English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1811 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alliterate U چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
euphemism U استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemisms U استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemize U استعمال کلمهء نیکو بجای کلمهء زشت
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
advert U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
adverts U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
antonyms U کلمهء متضاد
jussive U کلمهء امری
antonym U کلمهء متضاد
apposition U کلمهء وصفی
begin U اغاز کردن
birth U اغاز کردن
lead off U اغاز کردن
commences U اغاز کردن
initiates U اغاز کردن
births U اغاز کردن
commencing U اغاز کردن
inaugurate U اغاز کردن
initiated U اغاز کردن
incept U اغاز کردن
push off U اغاز کردن
launch U اغاز کردن
launched U اغاز کردن
initiating U اغاز کردن
launches U اغاز کردن
inaugurating U اغاز کردن
launching U اغاز کردن
begins U اغاز کردن
inaugurates U اغاز کردن
inaugurated U اغاز کردن
to push off U اغاز کردن
commence U اغاز کردن
commenced U اغاز کردن
initiate U اغاز کردن
inchoate U اغاز کردن
to take arms U جنگ اغاز کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
adeni U کلمهء پیشوندی است که به معنی
adeno U کلمهء پیشوندی است که به معنی
adreno U کلمهء پیشوندی است به معنی
adren U کلمهء پیشوندی است به معنی
aden U کلمهء پیشوندی است که به معنی
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
tee off U اغاز کردن محکم زدن
to pipe up U زدن یا خواندن اغاز کردن
begin U اغاز نهادن شروع کردن
begins U اغاز نهادن شروع کردن
dawn U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
dawned U اغاز اغاز شدن
dawns U اغاز اغاز شدن
acaro U کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acantho U کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
achromat U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
initiated U اغاز کردن شروع کردن
initiate U اغاز کردن شروع کردن
initiating U اغاز کردن شروع کردن
initiates U اغاز کردن شروع کردن
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
approximated U نزدیک کردن
approximate U نزدیک کردن
approximates U نزدیک کردن
adduct U بمرکز نزدیک کردن
to trun to a U بصرفه نزدیک کردن
To turn into cash. U به پول نزدیک کردن
transverse adduction U نزدیک کردن افقی
ride herd on <idiom> U از نزدیک دیدن وکنترل کردن
osculate U تماس نزدیک حاصل کردن
near all U نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
range alongside U نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
see for oneself U از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
aggress U نزدیک کردن حمله کردن
the sun is near setting U افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
to catch at something U برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
adversative U حرف نقض کلمهء نقض
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
initiation U اغاز
entrancing U اغاز
inchoation U اغاز
kick off U اغاز
entrances U اغاز
kick-off U اغاز
entranced U اغاز
venues U اغاز
inception U اغاز
initation U اغاز
exordium U اغاز
venue U اغاز
scratch line U خط اغاز
initio U در اغاز
kick-offs U اغاز
primordium U اغاز
insteps U اغاز
instep U اغاز
authorship U اغاز
commencement U اغاز
entrance U اغاز
getaways U اغاز
getaway U اغاز
onset U اغاز
terminus a que U اغاز
origin U اغاز
abinitio U از اغاز
origins U اغاز
jump off U اغاز
get away U اغاز
beginning U اغاز
beginnings U اغاز
originationu U اغاز
outset U اغاز
incipience or ency U اغاز
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
incipit U شروع و اغاز
debut U اغاز کار
leadoff U اغاز ضربت
revival U اغاز رونق
alpha U اغاز شروع
nodal point U نقطه اغاز
soft start U اغاز نرم
birth U اغاز زاد
start bit U بیت اغاز
revivals U اغاز رونق
alphas U اغاز شروع
inaugurator U اغاز کننده
initials U واقع در اغاز
alpha and omega U اغاز و فرجام
self initiated U خود اغاز
debuts U اغاز کار
start of heading U اغاز سرفصل
uppermost U از اغاز از ابتدا
primes U درجه یک اغاز
begin U اغاز شدن
initialling U واقع در اغاز
births U اغاز زاد
initial U واقع در اغاز
introductive U اغاز کننده
som U اغاز پیام
takeoffs U اغاز پرش
to take to U اغاز نهادن
takeoff U اغاز پرش
start of taxt U اغاز متن
at the start U در اغاز کار
at first U در اغاز کار
start of message U اغاز پیام
thru U از اغاز تاانتها
primed U درجه یک اغاز
jump off U اغاز حمله
from a to izzard U از اغاز تا انجام
initialed U واقع در اغاز
initialing U واقع در اغاز
initial point U نقطه اغاز
prime U درجه یک اغاز
begins U اغاز شدن
initialled U واقع در اغاز
wire to wire U از اغاز تا فرجام
prefacing U اغاز پیش گفتار
prefaces U اغاز پیش گفتار
pullulate U اغاز توسعه نهادن
eras U اغاز تاریخ عصر
prefaced U اغاز پیش گفتار
preface U اغاز پیش گفتار
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
staggers U خط اغاز مسیر هر دونده
flagman U پرچم دار خط اغاز
staggering U خط اغاز مسیر هر دونده
stagger U خط اغاز مسیر هر دونده
aurora U سرخی شفق اغاز
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
new departure U اغاز رویه تازه
eolithic U متعلق به اغاز عصرسنگ
hajime U اغاز مبارزه کاراته
originated U اغاز شدن یاکردن
kickoff U ضربه اغاز بازی
upfield U نقطه اغاز بازی
christmas tide U هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
set position U اماده در نقطه اغاز
era U اغاز تاریخ عصر
originate U اغاز شدن یاکردن
through U از اغاز تا انتها کاملا
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com